راز های نهفته در شاهنامه فردوسی از طب
راز های نهفته در شاهنامه فردوسی از طب
راز های نهفته در شاهنامه فردوسی از طب
نگه کن بدین گنبد تیز گرد --- که درمان ازویست و زویست درد
نام حكیم ابوالقاسم فردوسی و شاهنامه گرچه تداعی كننده ی سرگذشت شاهان، پهلوانان اساطیری و تاریخی است، در عین حال این شاهكار حماسی، ادبی فارسی دارای مضامین فلسفی، اخلاقی، اجتماعی و دیگر مباحث از جمله نكات پزشكی است، نكاتی كه برای خوانندگان گرامی به ویژه پزشكان و علاقه مندان شاهنامه خالی از لطف نیست. البته تذكر این نكتهی بدیهی ضروریست كه اشارات پزشكی شاهنامه را با ویژگیهای دانش پزشكی عصر فردوسی و باورهای اساطیری موجود در آن عصر باید ارزیابی كرد، نكته ی دیگر اینكه برای پرهیز از اطاله ی بیشتر كلام، حتی المقدور سعی شده است موضوعهای بیست و یك گانه ی مقاله به اختصار بیان شود.
بعد از این مقدمه میپردازیم به اصل مطلب:
دگر بوهای خوش آورد باز --- كه دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو كافور و چون مشك ناب --- چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشكی و درمان هر دردمند --- در تندرستی و راه گزند
كه « در تندرستی » با علم بهداشت و « راه گزند » با علم آسیب شناسی امروز قابل تطبیق است.
چنین گفت سیمرغ كاین غم چراست --- به چشم هژبر اندرون غم چراست
ازین سرو سیمینبر ماهروی --- یكی شیر آید ترا نام جوی
فردوسی بیش از پنجاه بیت به تشریح جزییات تولد رستم اختصاص داده كه شرح آن خود مقاله ای جداگانه میطلبد و دراینجا فقط به سه بیت آن بسنده میشود، در بیت دوم به تابیدن سر بچه كه در اصطلاح پزشكی امروز مانور «ورسیون = version» نامیده میشود، به خوبی اشاره شده است:
بیاورد یكی خنجر آبگون --- یكی مرد بینا دل پرفسون
شكافید بی رنج پهلوی ماه --- بتابید مر بچه را سر ز را
چنان بیگزندش برون آورید --- كه كس در جهان این شگفتی ندید
نگه كرد مرغ اندر آن خستگی --- بدید اندرو راه پیوستگی
ازو چار پیكان به بیرون كشید --- به منقار ازآن خستگی خون كشید
بر آن خستگیها بمالید پر --- هم اندر زمان گشت با زیب و فر
در همین نبرد است كه سیمرغ با پی بردن به نقطه ی ضعف و آسیب پذیر اسفندیار رویین تن و راهنمایی رستم، جنگ با پیروزی رستم پایان میپذیرد.
نخستین به می ماه را مست كن --- ز دل بیم اندیشه را پست كن
در داستان بیژن و منیژه هم به دستور منیژه، بیژن را با خوراندن داروی بیهوشی، مدهوش كرده وبه قصر منیژه می برند:
بفرمود تا داروی هوشب --- پرستنده آمیخت با نوش بر
بدادند چون خورد می گشت مست --- همان خوردن و سرش بنهاد پست
ودر قصر او را با گلاب، كافور، روغن و صندل به هوش میآورند:
بگسترد كافور بر جای خواب --- همی ریخت بر چوب صندل گلاب
بیاورد روغن مر او را بداد --- كه تا گشت بیدار و چشمش گشاد
چو بیدار شد بیژن و هوش یافت --- نگاه سمنبر در آغوش یافت
ازآن نوشدارو كه در گنج تست --- كجا خستگان را كند تندرست
به نزدیك من با یكی جام می --- سزد گر فرستی هم اكنون به پی
فردوسی اشاره ای هم به پاد زهر دارد و در وصف پزشك هندی كه به درمان اسكندر مأموریت یافته بود ،چنین میگوید:
ز دانایی او را فزون بود مهر --- همی زهر بشناخت از پادزهر
چو برزوی بنهاد سر سوی كوه --- برفتند با او پزشكان گروه
برفتند هر كس كه دانا بدند --- به كار پزشكی توانا بدند
گیاهان ز خشك و ز تر برگزید --- ز پژمرده و هرچه رخشنده بود
در تولد رستم نیز موبد پزشك، به دستور سیمرغ مرهمی از كوبیدن گیاهی مخصوص و آمیختن آن با شیر و مشك و خشك كردن آن در سایه ، ساخته و بر زخم عمل رودابه میگذارد:
گیاهی كه گویمت با شیر و مشك --- بكوب و بكن هر سه در سایه خشك
برآن مال از آن پس یكی پر من --- خجسته بود سایه ی فر من
نكته ی ظریف این دستور، توصیه به خشك كردن مرهم در سایه است تا خواص آن در اثر نور آفتاب و گرما از بین نرود، توصیه ای كه امروز هم در نگهداری داروها به قوت خود باقیست، گیاه طبی پرسیاوشان نیز به روایت شاهنامه از خون سیاوش رسته است:
به ساعت گیاهی از آن خون برست --- جز ایزد كه داند كه آن چون برست
در بخش های دیگر مقاله نیز از كاربرد گیاهان دارویی صحبت شده است.
چنین گفت فرزانه مردی پزشك --- كه چون خون او را بهسان سرشت
چكانی سه قطره به چشم اندرون --- شود تیرگی پاك با خون برون
ز هوشنگ و تهمورث و جمشید --- یكی مهره بود خستگان را امید
با این مهره است كه كیخسرو زخم مهلك «گستهم» پهلوان نامی را درمان میكند (مهره ی كیخسرو).
بیاویختش از در شارسان --- دگر پیش دیوار بیمارستان
چنین گفت كز پاك مام و پدر --- یكی شاخ شایسته آید به بر
كرا گوهر تن بود با نژاد --- نگوید سخن با كسی جز به داد
ز مادر جدا شد بدان چند روز --- نگاری چو خورشید گیتی فروز
به چهره چنان بود برسان شید --- و لیكن همه موی بودش سپید
پزشكی كه باشد به تن دردمند --- زبیمار چون باز دارد گزند
پزشكان فرزانه گرد آمدند --- همه یك به یك داستانها زدند
ز هر گونه نیرنگها ساختند --- مرآن درد را چاره نشناختند
حتی گاهی از اقصی نقاط دنیا پزشكان با هم تبادل نظر می كنند:
پزشكان كه از هند و از روم و چی --- چه از شهر توران و ایران زمین
ورا خلعت و نیكوییها بساخت --- زدانا پزشكان سرش بر فراخت
مكن در خورش خویشتن چارسو --- چنان خور كه نوزت بود آرزو
به مستی بزرگان نبندند بند --- بویژه كسی كو بود ارجمند
21ـ خشم مایه پشیمانی و افسردگی
چو خشم آوری هم پشیمان شوی --- به پوزش نگهبان درمان شوی
اشارات پزشكی، دارویی و بهداشتی بالا در شاهنامه نكاتیست كه نظر من پزشك را به خود جلب كرد، به احتمال قوی كسانی كه انس بیشتری با این اثر بزرگ دارند، با نگاه جستجوگر كنجكاوتری میتوانند به نكات دیگری در همین مقوله دست یابند.
منابع:
1ـ شاهنامه، حكیم ابوالقاسم فردوسی، به كوشش محمد دبیر سیاقی.
2ـ کشف الابیات شاهنامه فردوسی، تدوین محمد دبیر سیاقی.
3ـ تاریخ پزشكی و درمان جهان از آغاز تا عصر حاضر، محمد تقی سرمدی، جلد اول.
4ـ سخنرانی و بحث درباره شاهنامه فردوسی، جلد سوم، سخنرانی دكتر محمود نجم آبادی.
5ـ آیین ها در شاهنامه فردوسی، تالیف محمد آبادی باویل.
6ـ نامه باستان، دكتر میرجلال الدین كزازی.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
نام حكیم ابوالقاسم فردوسی و شاهنامه گرچه تداعی كننده ی سرگذشت شاهان، پهلوانان اساطیری و تاریخی است، در عین حال این شاهكار حماسی، ادبی فارسی دارای مضامین فلسفی، اخلاقی، اجتماعی و دیگر مباحث از جمله نكات پزشكی است، نكاتی كه برای خوانندگان گرامی به ویژه پزشكان و علاقه مندان شاهنامه خالی از لطف نیست. البته تذكر این نكتهی بدیهی ضروریست كه اشارات پزشكی شاهنامه را با ویژگیهای دانش پزشكی عصر فردوسی و باورهای اساطیری موجود در آن عصر باید ارزیابی كرد، نكته ی دیگر اینكه برای پرهیز از اطاله ی بیشتر كلام، حتی المقدور سعی شده است موضوعهای بیست و یك گانه ی مقاله به اختصار بیان شود.
بعد از این مقدمه میپردازیم به اصل مطلب:
1ـ پیدایش هنر پزشكی در دوران پادشاهی جمشید
دگر بوهای خوش آورد باز --- كه دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو كافور و چون مشك ناب --- چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشكی و درمان هر دردمند --- در تندرستی و راه گزند
كه « در تندرستی » با علم بهداشت و « راه گزند » با علم آسیب شناسی امروز قابل تطبیق است.
۲ـ سیمرغ نماد پزشك و حكیم چاره ساز
چنین گفت سیمرغ كاین غم چراست --- به چشم هژبر اندرون غم چراست
ازین سرو سیمینبر ماهروی --- یكی شیر آید ترا نام جوی
3ـ عمل رستمی یا رستمزاد (سزارین Caesarean)
فردوسی بیش از پنجاه بیت به تشریح جزییات تولد رستم اختصاص داده كه شرح آن خود مقاله ای جداگانه میطلبد و دراینجا فقط به سه بیت آن بسنده میشود، در بیت دوم به تابیدن سر بچه كه در اصطلاح پزشكی امروز مانور «ورسیون = version» نامیده میشود، به خوبی اشاره شده است:
بیاورد یكی خنجر آبگون --- یكی مرد بینا دل پرفسون
شكافید بی رنج پهلوی ماه --- بتابید مر بچه را سر ز را
چنان بیگزندش برون آورید --- كه كس در جهان این شگفتی ندید
4ـ سیمرغ در نقش جراح
نگه كرد مرغ اندر آن خستگی --- بدید اندرو راه پیوستگی
ازو چار پیكان به بیرون كشید --- به منقار ازآن خستگی خون كشید
بر آن خستگیها بمالید پر --- هم اندر زمان گشت با زیب و فر
در همین نبرد است كه سیمرغ با پی بردن به نقطه ی ضعف و آسیب پذیر اسفندیار رویین تن و راهنمایی رستم، جنگ با پیروزی رستم پایان میپذیرد.
5ـ فن هوشبری و به هوش آوری
نخستین به می ماه را مست كن --- ز دل بیم اندیشه را پست كن
در داستان بیژن و منیژه هم به دستور منیژه، بیژن را با خوراندن داروی بیهوشی، مدهوش كرده وبه قصر منیژه می برند:
بفرمود تا داروی هوشب --- پرستنده آمیخت با نوش بر
بدادند چون خورد می گشت مست --- همان خوردن و سرش بنهاد پست
ودر قصر او را با گلاب، كافور، روغن و صندل به هوش میآورند:
بگسترد كافور بر جای خواب --- همی ریخت بر چوب صندل گلاب
بیاورد روغن مر او را بداد --- كه تا گشت بیدار و چشمش گشاد
چو بیدار شد بیژن و هوش یافت --- نگاه سمنبر در آغوش یافت
6ـ نوشدارو و پادزهر
ازآن نوشدارو كه در گنج تست --- كجا خستگان را كند تندرست
به نزدیك من با یكی جام می --- سزد گر فرستی هم اكنون به پی
فردوسی اشاره ای هم به پاد زهر دارد و در وصف پزشك هندی كه به درمان اسكندر مأموریت یافته بود ،چنین میگوید:
ز دانایی او را فزون بود مهر --- همی زهر بشناخت از پادزهر
7ـ گیاهان دارویی
چو برزوی بنهاد سر سوی كوه --- برفتند با او پزشكان گروه
برفتند هر كس كه دانا بدند --- به كار پزشكی توانا بدند
گیاهان ز خشك و ز تر برگزید --- ز پژمرده و هرچه رخشنده بود
در تولد رستم نیز موبد پزشك، به دستور سیمرغ مرهمی از كوبیدن گیاهی مخصوص و آمیختن آن با شیر و مشك و خشك كردن آن در سایه ، ساخته و بر زخم عمل رودابه میگذارد:
گیاهی كه گویمت با شیر و مشك --- بكوب و بكن هر سه در سایه خشك
برآن مال از آن پس یكی پر من --- خجسته بود سایه ی فر من
نكته ی ظریف این دستور، توصیه به خشك كردن مرهم در سایه است تا خواص آن در اثر نور آفتاب و گرما از بین نرود، توصیه ای كه امروز هم در نگهداری داروها به قوت خود باقیست، گیاه طبی پرسیاوشان نیز به روایت شاهنامه از خون سیاوش رسته است:
به ساعت گیاهی از آن خون برست --- جز ایزد كه داند كه آن چون برست
در بخش های دیگر مقاله نیز از كاربرد گیاهان دارویی صحبت شده است.
8ـ قطره چشمی
چنین گفت فرزانه مردی پزشك --- كه چون خون او را بهسان سرشت
چكانی سه قطره به چشم اندرون --- شود تیرگی پاك با خون برون
9ـ مهره التیام بخشی شاهان
ز هوشنگ و تهمورث و جمشید --- یكی مهره بود خستگان را امید
با این مهره است كه كیخسرو زخم مهلك «گستهم» پهلوان نامی را درمان میكند (مهره ی كیخسرو).
10ـ عنایت به اهمیت بیمارستان جندی شاپور
بیاویختش از در شارسان --- دگر پیش دیوار بیمارستان
11ـ تأثیر ژن و توراث در فرزند
چنین گفت كز پاك مام و پدر --- یكی شاخ شایسته آید به بر
كرا گوهر تن بود با نژاد --- نگوید سخن با كسی جز به داد
12ـ نشانه شناسی بیماری Albinism (زال تنی)
ز مادر جدا شد بدان چند روز --- نگاری چو خورشید گیتی فروز
به چهره چنان بود برسان شید --- و لیكن همه موی بودش سپید
13ـ شرایط پزشك
پزشكی كه باشد به تن دردمند --- زبیمار چون باز دارد گزند
14ـ مشاوره پزشكی
پزشكان فرزانه گرد آمدند --- همه یك به یك داستانها زدند
ز هر گونه نیرنگها ساختند --- مرآن درد را چاره نشناختند
حتی گاهی از اقصی نقاط دنیا پزشكان با هم تبادل نظر می كنند:
پزشكان كه از هند و از روم و چی --- چه از شهر توران و ایران زمین
15ـ پزشك در نقش سفیر صلح
ورا خلعت و نیكوییها بساخت --- زدانا پزشكان سرش بر فراخت
16ـ تأكید به دادن شرح حال درست از سوی بیمار
17ـ نقش ورزش در تندرستی
18ـ پرهیز از پر خوری
مكن در خورش خویشتن چارسو --- چنان خور كه نوزت بود آرزو
19ـ تأثیر سوء شراب در گفتار وتصمیم گیری
به مستی بزرگان نبندند بند --- بویژه كسی كو بود ارجمند
20ـ پرهیز از بیش فعالی جنسی
21ـ خشم مایه پشیمانی و افسردگی
چو خشم آوری هم پشیمان شوی --- به پوزش نگهبان درمان شوی
اشارات پزشكی، دارویی و بهداشتی بالا در شاهنامه نكاتیست كه نظر من پزشك را به خود جلب كرد، به احتمال قوی كسانی كه انس بیشتری با این اثر بزرگ دارند، با نگاه جستجوگر كنجكاوتری میتوانند به نكات دیگری در همین مقوله دست یابند.
منابع:
1ـ شاهنامه، حكیم ابوالقاسم فردوسی، به كوشش محمد دبیر سیاقی.
2ـ کشف الابیات شاهنامه فردوسی، تدوین محمد دبیر سیاقی.
3ـ تاریخ پزشكی و درمان جهان از آغاز تا عصر حاضر، محمد تقی سرمدی، جلد اول.
4ـ سخنرانی و بحث درباره شاهنامه فردوسی، جلد سوم، سخنرانی دكتر محمود نجم آبادی.
5ـ آیین ها در شاهنامه فردوسی، تالیف محمد آبادی باویل.
6ـ نامه باستان، دكتر میرجلال الدین كزازی.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}